معنی غربال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(غَ یا غِ) (اِ.) = گربال: وسیله ای مشبک یا س وراخ سوراخ برای جدا کردن اجزای ریز و درشت یک جسم، الک.
فرهنگ عمید
وسیلهای با یک سطح سوراخسوراخ، برای جدا کردن اجزای ریزودرشت حبوبات، آرد، گندم و امثال آن، نوعی الک با سوراخهای درشتتر، پرویزن، غرویزن،
* غربال کردن: (مصدر متعدی)
جدا کردن اشیای ریزودرشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن،
[عامیانه، مجاز] کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آردبیز، پرویزن، غربیل، منخل، خاکبیز، سرند
فارسی به انگلیسی
Mesh, Sieve
فارسی به ترکی
elek, kalbur
فارسی به عربی
شاشه، قیثاره، منخل
تعبیر خواب
اگر درخواب بیند که غله به غربال پاک کرد یا غیر غله، دلیل که کاری کند که مردم را از آن راحت بود و او مضرت رسد. اگر بیند که آن چه می کرد از آنِ او بود، دلیل منفعت بود - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن غربال به خواب، بر سه وجه باشد. اول: خادم. دوم: یاری مهربان. سوم: شاگردی بزرگ - امام جعفر صادق علیه السلام
دیدن غربال به خواب، دلیل بر خادمی بود تمیز. اگر بیند غربال نو داشت، دلیل که او را خادم یا کنیزک پاکیزه حاصل شود. اگر بیند غربال از وی ضایع شد، دلیل که خادم از وی جدا شود. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی تازی گشته گربال گربال پرویزن سخن چین مرد گربال (اسم) آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند جمع: غرابیل. یا غربال آبگون. فلک. یا آب به غربال پیمودن. کاری بیهوده کردن. یا آب با (در) غربال بیختن. (پیمودن) کاری عبث کردن امری بیهوده انجام دادن. یا غربالش کن. در جواب کسی گویند که پس از گفتن چیزی از شخصی گوید: کم است.
فرهنگ فارسی آزاد
غِرْبال، غربال- اَلَک بزرگ- مرد مفسد و سخن چین- دایره (تنبورک)، (جمع:غَرابِیل)،
فارسی به آلمانی
Bildschirm (m), Leinwand (f), Raster (m), Schirm (m), Tarnen
واژه پیشنهادی
آردبیز-سرند
معادل ابجد
1233