معنی غزلسرای مشهور معاصر

حل جدول

غزلسرای مشهور معاصر

رهی معیری، مهرداد اوستا


غزلسرای معاصر تبریزی

شهریار


از غزلسرایان مشهور معاصر

مهرداد اوستا


معاصر

همدوره

همزمان

فارسی به عربی

معاصر

معاصر


مشهور

تاریخی، عالی، کبیر، مشهور

عربی به فارسی

معاصر

معاصر , همزمان , هم دوره


مشهور

بلند اوازه , مشهور , معروف , نامی , عالی

ترکی به فارسی

مشهور

مشهور

لغت نامه دهخدا

معاصر

معاصر. [م ُ ص ِ] (ع ص) هم عهد و هم زمانه. (غیاث) (آنندراج). هم عصر و هم زمانه. ج، معاصرین. (ناظم الاطباء).

معاصر. [م َ ص ِ] (ع ص، اِ) ج ِ مُعصِر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معصر به معنی دختری که به رسیدگی حیض نزدیک باشد. (آنندراج).و رجوع به مُعصِر شود. || ج ِ مَعصَرَه. (بحرالجواهر) (اقرب الموارد). و رجوع به معصره شود.


مشهور

مشهور. [م َ](ع ص) معروف. ج، مشاهیر.(مهذب الاسماء). شناخته.(دهار). شهیر.(منتهی الارب). معروف. جای مذکورو بزرگ و نام آور. ج، مشاهیر.(ناظم الاطباء)(از آنندراج). آشکارشده و معروف گشته و شهرت کرده شده و نیک شناخته شده و فاش کرده شده و شایعشده و روشناس گشته و نامدار و نامور و صاحب جلال و بزرگوار.(ناظم الاطباء). نامی. نیک شناخته شده. بنام. نام بردار. شهیر. بلندآوازه.و با کردن و شدن و گردیدن و گشتن و بودن صرف شود. ج، مشاهیر، مشهورین.(از یادداشت مؤلف):
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان به خیر مشهور.
ناصرخسرو.
ای بزرگی که بر سپهر شرف
رأی تو آفتاب مشهور است.
مسعودسعد.
زهی پادشاهی که ملک شرف
به نظم تو گشته ست مشهورنام.
سوزنی.
نماندحاتم طایی ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش به نیکویی مشهور.
(گلستان).
مقامات او در دیار عرب مذکور بود و به کرامات مشهور.(گلستان). مالداری را شنیدم که به بخل اندر چنان مشهور بود که حاتم طایی در کرم.(گلستان چ قریب ص 109).
هرکه مشهور شد به بی ادبی
دیگر از وی امید خیر مدار.
سعدی.
- مشهور عالم، آنکه همه ٔ عالم وی را میشناسند. وخنیده.(ناظم الاطباء).
||(اصطلاح حدیث) حدیثی که پیش اهل حدیث خاصه یا پیش ایشان و پیش دیگران شهرت یافته باشد، و این منقسم میشود به متواتر همچو واقعه ٔ بدرو به غیرمتواتر همچون اعمال بالنیات.(نفایس الفنون). در اصطلاح اهل حدیث و روایت «حدیث مشهور» آن باشد که شایع باشد. جماعتی از اهل حدیث، روایت کرده باشند.(از درایه از فرهنگ علوم تألیف سجادی). || شمشیر برکشنده از نیام.(ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

معاصر

هم‌عصر، هم‌دوره، هم‌زمان،

کلمات بیگانه به فارسی

معاصر

امروزین - امروزی

معادل ابجد

غزلسرای مشهور معاصر

2260

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری