معنی غیرتمند

لغت نامه دهخدا

غیرتمند

غیرتمند. [غ َ / غ ِ رَ م َ] (ص مرکب) آنکه غیرت دارد. کسی که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد. آنکه در حفظ عرض و ناموس متعصب است. غیور. || رشکین و غیور. (ناظم الاطباء). حسود. رشک برنده: نَغِرَه؛ زن غیرتمند. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

غیرتمند

کسی که غیرت دارد، باغیرت، غیور، رشکن،

حل جدول

غیرتمند

غیور، متعصب

رشکین

مترادف و متضاد زبان فارسی

غیرتمند

باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور،
(متضاد) بی‌غیرت

فارسی به انگلیسی

غیرتمند

Mettlesome, Red-Blooded, Zealot, Zealous, Jealous

فرهنگ فارسی هوشیار

غیرتمند

(صفت) آنکه غیرت دارد کسی که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است غیور غیرتناک غیرتی، حسود.

معادل ابجد

غیرتمند

1704

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری