معنی فالوده

لغت نامه دهخدا

فالوده

فالوده. [دَ / دِ] (اِ) صورت دیگری است از واژه ٔ پارسی پالوده. رجوع به پالوده شود.

فرهنگ عمید

فالوده

پالوده

حل جدول

فالوده

سوغات شیراز

فارسی به ترکی

فالوده‬

nişastayla yapılan bir çeşit tatlı

تعبیر خواب

فالوده

اگر بیند لقمه فالوده خورد، دلیل است سخن خوش بگوید. اگر بیند که فالوده در دهن کسی نهاد، دلیل است که از بهر وی کاری نیکو کند. - محمد بن سیرین

دیدن فالوده بر چهاروجه است. اول: سخن خوش. دوم: مالی که به زحمت حاصل کند. سوم: کاری نیکو. چهارم: کاری که به دشواری برآید - امام جعفر صادق علیه السلام

فرهنگ فارسی هوشیار

فالوده

پالوده

معادل ابجد

فالوده

126

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری