معنی فاو

لغت نامه دهخدا

فاو

فاو. (اِخ) دهی است به صعید مقابل قاو. (منتهی الارب). بدون همزه، نام قریه ای است در صعید مشرق میل، در برّ. (معجم البلدان).

حل جدول

فاو

شهر بندری عراق

فرهنگ فارسی هوشیار

فاو

‎ در غاله، تنگجای، ریگتوده، شکاف

معادل ابجد

فاو

87

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری