معنی فدایی
لغت نامه دهخدا
فدایی. [ف ِ / ف َ] (ص نسبی) رجوع به فدائی شود.
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد.
فرهنگ عمید
ویژگی آنکه حاضر است جان خود را در راه کسی یا رسیدن به هدفی از دست بدهد،
[مجاز] بسیارارادتمند و دوستدار، مخلص،
[قدیمی، مجاز] عیار،
حل جدول
جانسپار
مترادف و متضاد زبان فارسی
برخی، جاننثار، فدوی، قربانی، عاشق
فارسی به انگلیسی
Devotee, Zealot
فارسی به عربی
شهید، ضح به، متحمس، مکرس
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کسی که خود را سربهای دیگری کند فدوی قربانی، عاشق، داوطلب، دزد غارتگر.
فارسی به آلمانی
Begeistert, Eifrig
واژه پیشنهادی
جانباز
معادل ابجد
105