معنی فدراسیون ژیمناستیک
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ژیمناستیک. (فرانسوی، اِ) ورزش بدنی با اسبابهای مختلف از قبیل پارالل و بارفیکس و دارحلقه و غیره.
فدراسیون
فدراسیون. [ف ِ دِیُن ْ] (فرانسوی، اِ) اتحادیه ٔ چند کشور. (حییم). دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند. (وبستر). || اتحاد. (حییم). || در تداول فارسی امروز به انجمنی اطلاق می شود که برای تنظیم و نظارت بر امور اجتماعی تشکیل گردد، و بیشتر مورد استعمال آن در کارهای ورزشی است.
فرهنگ عمید
(ورزش) سازمان یا انجمنی که برای اداره کردن رشتهای ورزشی تشکیل شود،
اتحادیهای از سندیکاهای کارگری،
(سیاسی) اتحادیهای از چند ایالت که بهصورت یک کشور اداره میشود،
ژیمناستیک
از رشتههای ورزشی که از حرکات هماهنگ بر روی زمین یا با وسایلی همچون بارفیکس، پارالل، خرک، تاب، و امثال آنها انجام میشود،
فارسی به عربی
اتحاد، اِتِّحادٌ، اِتِّحادٌ استِقلالی، اِتّحادٌ مَرکَزی، الاتِّحادیهُ، الإتحاد
ژیمناستیک
ریاضی
قهرمان ژیمناستیک
ریاضی
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ایتالیایی
federazione
معادل ابجد
2002