معنی فراموشکار
لغت نامه دهخدا
فراموشکار. [ف َ] (ص مرکب) آنکه خوی فراموشی دارد. فرامشتکار. (یادداشت به خط مؤلف). ساهی. (مهذب الاسماء). آنکه او را فراموشی بسیار دست دهد. کم حافظه:
عقل تو پیری است فراموشکار
تا ز تو یاد آرد، یادش بیار.
نظامی.
و رجوع به فرامشتکار شود.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ذاهل، ناسی
فارسی به انگلیسی
Absent-Minded, Forgetful, Inattentive, Negligent, Remiss
فارسی به عربی
غافل، فتره الهدوء، کثیر النسیان
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه فراموشی عادت دارد فرامشتکار کم حافظه
فارسی به آلمانی
Vergesslich
واژه پیشنهادی
ساهی
معادل ابجد
848