معنی فرانک مکفارلان برنت
حل جدول
برنده نوبل پزشکی در سال 1960 میلادی
فرانک مکفارلان برنت (استرالیا)، پیتر برایان مداور (انگلستان)
برنده نوبل پزشکی در سال 1960 میلادی
فرانک مکفارلان برنت (استرالیا) + پیتر برایان مداور (انگلستان)
برنده نوبل پزشکی در سال 1960 میلادی
برنت
نفت دریای شمال
فرانک
واحد پول آفریقای مرکزی
لغت نامه دهخدا
برنت. [ب ِ ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان قائمشهر. سکنه ٔ آن 600 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3).
فرانک
فرانک. [ف َ ن َ] (اِخ) دختر دهقان برزین که زن بهرام گور بود. (ولف):
مهین دخت را نام ماه آفرید
فرانک دگر بد، دگر شنبلید.
فردوسی.
فرانک. [ف َ ن َ] (اِ) پروانه. سیاه گوش. فرانه. فرانق. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فرانق شود.
فرانک. [ف َ ن َ] (اِخ) نام مادر فریدون است. (برهان). مادر فریدون فرخ بود که او را در بیشه ٔ مازندران پنهان کرده بود، چنانکه در تواریخ است. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج):
فرانک بدش نام وفرخنده بود
به مهر فریدون دل آگنده بود.
فردوسی.
فرانک. [فْرا / ف ِ] (اِخ) یک فرد قبیله ٔفرانکها که اصلاً از قبایل ژرمن بودند و امپراطوری فرانکی را به وجود آوردند و در حدود قرن نهم میلادی بر سراسر فرانسه، آلمان و ایتالیای امروز فرمانروایی داشتند. (از فرهنگ وبستر). || در یونان و کشورهای اسلامی این واژه به مردم اروپای غربی اطلاق میشود. (از فرهنگ زبان امریکایی وبستر). در زبان فارسی و متون متأخر آن «فرانک »به صورت «فرنگ » و «فرنگستان » عنوان ممالک اروپای غربی است نه عنوان مردم آن. مردم اروپا را ایرانیان فرنگی میگویند. رجوع به فرنگ، فرنگستان و فرنگی شود.
فرانک. [فْرا /ف ِ] (فرانسوی، اِ) نام سکه ای است از ملک فرانسه. (آنندراج از مسافرت نامه ٔ شاه ایران). واحد پول در فرانسه، بلژیک و سویس. (از فرهنگ آکسفورد). مأخوذ از نام فرانکوروم رکس پادشاه فرانسویان است که برای نخستین بار سکه زد. (از فرهنگ زبان امریکایی وبستر).
گویش مازندرانی
نام روستایی در حوزه ی خانقاپی سوادکوه، نام روستایی در هزارجریب...
فرهنگ عمید
نام های ایرانی
دخترانه، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
معادل ابجد
1425