معنی فراهانی
لغت نامه دهخدا
فراهانی. [ف َ] (ص نسبی) منسوب به فراهان. رجوع به فراهان شود.
فراهانی. [ف َ] (اِخ) ادیب الممالک. رجوع به ادیب فراهانی شود.
فراهانی. [ف َ] (اِخ) قائم مقام، ابوالقاسم. رجوع به قائم مقام شود.
فراهانی. [ف َ] (اِخ) قائم مقام، میرزا بزرگ. رجوع به قائم مقام شود.
فراهانی. [ف َ] (اِخ) میرزا تقی خان امیرنظام. رجوع به امیرکبیر شود.
حل جدول
بازیگر فیلم پسر تهرونی
معادل ابجد
347