معنی فراک

لغت نامه دهخدا

فراک

فراک. [ف ُ] (اِ) پشت که در مقابل رو است و به عربی ظهر خوانند. || (ص) حیز و مخنث. || پلید و پلشت. || زبون. (برهان).

فراک. [فْرا / ف ِ] (انگلیسی، اِ) نوعی لباس زنانه ٔ بلند. || نوعی روپوش بچگانه. (فرهنگ «لرنر» آکسفورد). || شنل بلند رهبانان. (فرهنگ «لرنر» آکسفورد) (وبستر امریکایی). || لباس کارگری گشاد و راحت. (فرهنگ «لرنر» آکسفورد). || نیم تنه ٔ نظامی. (فرهنگ حییم). || کت بلند سیاه رنگ مردانه ای که تا بالای زانو می آید و اکنون بیشتر به جای آن لباس دیگری پوشیده میشود که جامه ٔ صبح نام دارد. (از فرهنگ «لرنر» آکسفورد). این لباس در قرن نوزدهم بسیار معمول بوده است. (از وبستر امریکایی).

فارسی به انگلیسی

فراک‌

Tuxedo, White Tie

فرهنگ معین

فراک

(اِ.) پشت، ظهر. مق رو، (ص.) هیز، مخنث، پلید، پلشت. [خوانش: (فُ)]

(فِ) [فر.] (اِ.) کت دنباله دار سیاه رنگ بلندی که در تشریفات و مراسم رسمی می پوشند.

فرهنگ عمید

فراک

نوعی لباس رسمی مردانه که با کمر تنگ و دامن چاک‌دار که در تشریفات و مهمانی‌های رسمی می‌پوشند،

حل جدول

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

فراک

انگلیسی سیاهپوشه کت بلند سیاه رنگ مردانه که تا بالای زانو رسد و در مراسم رسمی و تشریفات پوشند (اسم) پشت ظهر مقابل رو، (صفت) هیز مخنث، پلید پلشت.

سوئدی به فارسی

klnning

فراک، لباس اسموکینگ، رهبانیت، رولباسی، فراک پوشاندن،


kolt

فراک، لباس اسموکینگ، رهبانیت، رولباسی، فراک پوشاندن،

عربی به فارسی

فستان

فراک , لباس اسموکینگ , رهبانیت , رولباسی , فراک پوشاندن

انگلیسی به فارسی

frock coat

فراک

معادل ابجد

فراک

301

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری