معنی فرزندزاده

واژه پیشنهادی

فرزندزاده

ذریه

نوه

حل جدول

فرزندزاده

نواده

سبط

مترادف و متضاد زبان فارسی

فرزندزاده

نتیجه، نواده، نوه


نبیره

فرزندزاده، نواده


نوه

فرزندزاده، نبیره، نواده


نواده

فرزندزاده، نبیره، نتیجه، نواسه، نوه

فرهنگ عمید

نوه

فرزندِ فرزند، فرزندزاده،


نبسه

فرزند فرزند، نوه، فرزندزاده،


حفید

پسری پسر، نوه، فرزندزاده،


نبیره

فرزند نوه،
[قدیمی] فرزندزاده، فرزندِ فرزند،

فرهنگ فارسی هوشیار

نبیسه

(اسم) فرزندزاده پسرزاده.


نواسه

(اسم) فرزندزاده (اعم ازپسرزاده و دخترزاده) .

فرهنگ معین

نوه

(نَ وِ) (اِ.) فرزندزاده، نبیره.

معادل ابجد

فرزندزاده

358

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری