معنی فرمایش
لغت نامه دهخدا
فرمایش. [ف َ ی ِ] (اِمص) امر و حکم. (آنندراج). امر. حکم. دستور. (یادداشت به خط مؤلف). فرمودن. حکم و امرو فرمان و دستور. (ناظم الاطباء). || در تداول بازار، سفارش که برای تهیه ٔ جنسی دهند. (از یادداشت به خط مؤلف). توصیه و سپارش. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
فرمودن، امر، حکم، دستور. [خوانش: (فَ یِ) (اِمص.)]
فرهنگ عمید
امر، حکم، دستور،
[مجاز] سخن شخص بزرگ،
حل جدول
بیانات
مترادف و متضاد زبان فارسی
امر، حکم، دستور، فرمان، فرموده
فارسی به انگلیسی
Command, Order, Ordinance, Prescription
فارسی به عربی
طلب
فرهنگ فارسی هوشیار
فرمودن
فارسی به آلمانی
Anordnen, Auftrag (m), Befehl (m), Befehlen, Bestellung (f), Ordnung (f)
معادل ابجد
631