معنی فرمی در موسیقی کلاسیک غربی

لغت نامه دهخدا

فرمی

فرمی. [ف َ رَ] (ص نسبی) منسوب به فرما که بلده ای است در نواحی مصر. (سمعانی).

فرمی. [ف َ رَ] (اِخ) حسین بن محمدبن هارون بن یحیی فرمی، مکنی به ابوعلی. از احمدبن داود مکی حدیث شنید و در ذی القعده ٔ سال 334 هَ.ق. درگذشت. مردی ثقه بود. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 208).


کلاسیک

کلاسیک. [کْلا / ک ِ] (فرانسوی، ص) آنچه در کلاسها بکار رود. کلاسی. درسی، کتاب کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه مربوط بدوره ٔ یونان و روم قدیم یا مؤلفان بزرگ قرن 17 میلادی است: زبانهای کلاسیک، تئاتر کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه بمنزله ٔ نمونه و سرمشق در طبقه خود به کار رود. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

کلاسیک

فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک ‎ (صفت) آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها ی کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی

فرهنگ عمید

کلاسیک

ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم: نمایشنامهٴ کلاسیک،
ویژگی آثار ادبی و هنری دوران‌های گذشته: ادبیات کلاسیک،
ویژگی هر آن چه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی،

معادل ابجد

فرمی در موسیقی کلاسیک غربی

2113

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری