معنی فرمی در پخش رنگی تلویزیون

لغت نامه دهخدا

فرمی

فرمی. [ف َ رَ] (ص نسبی) منسوب به فرما که بلده ای است در نواحی مصر. (سمعانی).

فرمی. [ف َ رَ] (اِخ) حسین بن محمدبن هارون بن یحیی فرمی، مکنی به ابوعلی. از احمدبن داود مکی حدیث شنید و در ذی القعده ٔ سال 334 هَ.ق. درگذشت. مردی ثقه بود. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 208).


پخش

پخش. [پ َ] (اِ، ص) رجوع به پخس شود.

پخش. [پ َ] (ص) پهن. پخت. (فرهنگ فارسی معین). || پراکنده. پاشیده.
- پخش شدن، با زمین هموار شدن. خرد شدن:
ز تیغش همی لعل شد باد و گرد
ز گرزش همی پخش شد اسب و مرد.
اسدی.
و در فرهنگها به کلمه ٔ پخش مطلق، معانی ذیل را داده اند: پژمرده. بی آب. (برهان). پژمرده و سسست بود. (صحاح الفرس). سست، نقیض سخت. (برهان).
- پخش کردن، [ک َ دَ] (مص مرکب) پخچ کردن. پهن کردن. پخت کردن. با زمین هموار کردن.
- || توزیع. (تاج المصادر بیهقی). تقسیم. بخش کردن. بخشیدن.
- || پراکندن. متفرق کردن. سخت ریزریز و خردخرد کردن:
بسوی طلایه برانگیخت رخش
بگرزی سواری همی کرد پخش.
فردوسی.
بهر سو که رستم برافکند رخش
سران سواران همی کرد پخش.
فردوسی.
شبی از شبها بر قصد سرای امارت میرفت فوجی از آن طایفه بر عقب او روانه شدند و او را بزخمهای پیاپی و ضربهای بی محابا پخش کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
چو بشنید رستم برانگیخت رخش
ز نعلش همی خاک را کرد پخش.
فردوسی.
بکاخ اندر آمد خداوند رخش
همی فرش دیبای او کرد پخش.
فردوسی.
ببالین رستم تک آورد رخش
همی کند خاک و همی کرد پخش.
فردوسی.
ز تن کرد چندان سر از کینه پخش
که شد زیر او در، ز خون چرمه رخش.
اسدی.
ز بس سر که تیغش همی کرد پخش
زمین کرد گلگون و مه کرد رخش.
اسدی.
- پخش کردن روز بر کسی یا بر دل کسی، پریشان کردن روزگار یا خاطر او:
بدار آنچه خواهی و دیگر ببخش
مکن بر دل ما چنین روز پخش.
فردوسی.
بخوبی بیارای و بیشی ببخش
مکن روز را بر دل خویش پخش.
فردوسی.
- پخش گشتن، پریشان دل شدن:
بدو گفت کای دیو ناسازگار
بزخم دلیران نه ای پایدار
بکشتی همی بند و افسون کنی
که تا چنبر از یال بیرون کنی
بگفت و فرود آمد از پشت رخش
دل دیو از بیم او گشت پخش.
فردوسی.
- پی و پخش، پا و پر. تاب و توان:
بدین رخش ماند همی رخش اوی
ولیکن ندارد پی و پخش اوی.
فردوسی.


تلویزیون

تلویزیون. [ت ِ ل ِ یُن ْ] (فرانسوی، اِ) تله ویزیون.دستگاهی است که بوسیله ٔ آن می توان حوادثی را که در صحنه ٔ مخصوص (جایگاه فرستنده) از مسافت چندین کیلومتری روی میدهد مشاهده کرد و صدایی که نزدیک صحنه ٔ عمل ایجاد می گردد شنید. در دستگاههای گیرنده و فرستنده از یک لامپ اشعه ٔ کاتودی استفاده می کنند و این لامپ بشکل یک قیف سنگین شیشه ای است. بعضی چراغها در حدود سی سانتیمتر یا بیشتر طول دارند. نزدیک قاعده ٔ لامپ کاتودی یک سیم پیچ گرم شونده از تنگستن وجود دارد. دور سیم پیچ تنگستن استوانه ای از نیکل قرار دارد. ته استوانه با مخلوطی از اکسیدهای فلزی پوشیده شده است. سیم پیچ گرم شده ٔ تنگستن استوانه ٔ نیکل را گرم می کند و اکسیدی که آن را پوشانیده است یک دسته ٔ اشعه ٔ الکترونی می دهد. شبکه ای که دارای بار الکتریسیته ٔ منفی است الکترونها را که از راه دیگری از دسته ٔ اشعه ٔ الکترونیکی که از سوراخ کوچک شبکه ٔ اصلی خارج شده اند برمی گرداند. صفحاتی که دارای بار الکتریسیته ٔ مثبت هستند و به آند موسومند اشعه ٔ الکترونها را جذب می کنند و بر سرعت آنها می افزایند. مجموعه ٔ کامل این دستگاه را توپ الکترونی می نامند. اگر دو صفحه را که دارای بار الکتریکی غیرهمنام هستند در مسیر الکترونی قرار دهیم دسته ٔ اشعه خم می شود. صفحه ای که دارای بار الکتریکی مثبت است بالای دسته ٔ اشعه قرار گرفته آن را جذب می کند.صفحه ٔ زیری دارای بار الکتریکی منفی است و الکترونها را دفع می کند. میتوان برای خم کردن دسته ٔ اشعه ٔ الکترونی، بجای صفحات باردار، آهنربای الکتریکی بکار برد. می توان دسته ٔ اشعه ٔ الکترونی را سریعتر از اینکه چشم انسان بتواند درک کند خم نمود. اگر جریان متناوب را به صفحات باردار متوجه سازند بار الکتریکی سطح آنها در هر ثانیه به اندازه ٔ فرکانس آن جریان متناوب تغییر می کند. اگر جریان متناوب با فرکانس 60 بکار رفته باشد دسته ٔ اشعه در هر ثانیه 60 مرتبه بطرف پایین و 60 مرتبه بطرف بالا خم خواهد شد و چشم انسان فقط می تواند یک خط قائم نورانی در روی صفحه ٔ فلورسنت طرف پهن لامپ را ببیند. اما اگر جریان 60 سیکل متناوب رابه صفحات باردار طرفین دسته ٔ اشعه ٔ الکترونی که در حال نوسان هستند بیفزاییم یک خط افقی درخشان روی پرده ٔ فلورسنت ظاهر می شود. با بکار بردن هر چهار صفحه ٔ باردار و جفت مغناطیس الکتریکی بنظر می رسد که دسته ٔ اشعه ٔ الکتریکی روی تمام صفحه ٔ فلورسنت محو می شود.
چشم الکتریکی - کارمایه ٔ نورانی ممکن است به کارمایه ٔ الکتریکی تبدیل شود. یک سلول فوتوالکتریک که گاهی چشم الکتریکی نامیده می شود، یک لامپ خالی از هوا است.سیمی از سر باتری در لامپ داخل می شود و به یک حلقه یا صفحه که از نیکل یا پلاتین ساخته شده است متصل میگردد. از سر دیگر باتری یک سیم داخل شیشه می شود و با پوشش پتاسیم مربوط می گردد. وقتی که نور به پوشش پتاسیم برمی خورد الکترونها از پتاسیم بطرف صفحه ٔ نیکل حرکت می کنند. هرچه شدت نوری که به لامپ می تابد بیشتر باشد عده ٔ الکترونهایی که خارج می گردند بیشتر است. به این طریق کارمایه ٔ نورانی به کارمایه ٔ الکتریکی تبدیل میشود. وقتی سلول فتوالکتریکی در تاریکی کامل باشد جریانی از آن خارج نمی شود. یک روشنایی خیلی کم جریانی ضعیف بوجود می آورد و اگر نور شدیدی بر پتاسیم بتابد جریان قوی تر خواهد داد و قدرت جریان با شدت نوری که به سلول برمی خورد متناسب است. می توان جریان ضعیفی را که بر اثر روشنایی کلی بوجود آید بوسیله ٔ یک لامپ دیگر تقویت کرد.
ایکونسکپ - سلول فتوالکتریک علاوه بر آنکه در عکاسی، ایستگاههای راه آهن و جز اینها بکار میرود در تلویزیون نیز استفاده میشود. مهندسان الکتریک بجای صفحه ٔ فلورسنت چراغ اشعه ٔ کاتودی یک پرده ٔ میکا قرار میدهند. چشمهای الکتریکی کوچک یک طرف پرده ٔ میکا را که طرف دیگرش دارای پوشش نقره است می پوشاند. یک لامپ با این تغییرات ایکونسکپ خوانده میشود و برای ارسال تصاویر در دوربین تلویزیون بکار می رود. وقتی نور شدیدی بر جسمی که باید عکس آن بوسیله ٔ تلویزیون پخش شود می تابد قسمتهایی از جسم که برنگ روشن هستند مانند پیراهن سفید بیشتراز قسمتهای تاریک مثل یک کراوات سیاه روشنایی را منعکس می سازند. چشمهای الکتریکی کوچک ایکونسکپ به نسبت نوری که به آنها می تابد الکترون پس میدهد، نور از جسمی که به وسیله ٔ تلویزیون پخش می شود به دسته هایی ازالکترون تبدیل می گردد که امواج تلویزیونی را که بر مراکز گیرنده فرستاده می شوند تحت تأثیر قرار دهد.
کینسکوپ - یک لامپ اشعه ٔ کاتودی دیگر در پشت گیرنده برای تبدیل کارمایه ٔ الکتریکی به کارمایه ٔ نورانی بکار می رود و دو دسته ٔ الکترونها به صفحه ٔ فلورسنت برمی خورند.شدت نور در نواحی مختلف پرده ٔ فلورسنت بوسیله ٔ عده و سرعت الکترونهایی که از دسته ٔ اشعه ٔ الکترون با سرعت حرکت می کنند تنظیم می شود. این نوع لامپ کینسکوپ نامیده می شود. برای آنکه تصویرهایی که بوسیله ٔ ایکونسکوپ پخش می شود با کمال دقت بوسیله ٔ کینسکوپ بوجود آید، باید دسته های اشعه ٔ الکترونی در کینسکوپ و ایکونسکپ کاملاً به یک سرعت حرکت کند و هریک از آنها بایستی 24 مرتبه در ثانیه روی صفحه ٔ کاملی که بوسیله ٔ تلویزیون پخش می شود حرکت کند. لکه های خیره کننده در یک تصویر نتیجه ٔ باقی ماندن اثر تصویر در چشم انسان است. یک میکرفن برای انتقال صحنه هایی که پخش می شود کمک می کند. (از لاروس) (علم و زندگی صص 295-298).


رنگی

رنگی. [رَ] (ص نسبی) رنگرز. صباغ. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). || چیت و نوعی از پارچه. || چیتی که رنگ آن با شستن مقاومت نمی کند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). چیت رنگ رو. پارچه ای که رنگ آن برود. || رنگین. رنگ آلود. رنگ آلوده. || نقاشی با رنگهای گوناگون. مقابل سیاه قلم. فیلم و عکسی که تصاویر آن برنگهای گوناگون باشد.

اصطلاحات سینمایی

پخش

کاردفاتر وشرکتهایی است که بعداز تولید فیلم، آن را طی قراردادی زمانمند در اختیار مراکز نمایشی به ویژه سینما قرارمی دهند. دفاتر پخش درواقع رابط بین تهیه کننده وسینما داردان هستند ودرقبال درصدی ازفروش، کارپخش را انجام می دهند. البته درکشورهای دارای سینمای صنعتی مانند آمریکا، بازاریابی جهانی نیز جز وظایف مهم شرکتهای پخش فیلم است که درایران این امر کمتر اتفاق می افتد وآن هم به واسطه ی شرکتهای خارجی انجام می پذیرد. پخش یک فیلم ممکن است چندین بار اتفاق بیفتد اما مهم پخش اول فیلم است که تعیین کننده ی وضعیت اقتصادی فیلم است. گفتنی است اخیرا پخش وبازاریابی اینترنتی، ازفیلم « جادوگربلر» به بعد باب شده که به عنوان مطمئن ترین روش پخش اینک کاربرد همگانی یافته است.

فرهنگ عمید

پخش

تقسیم، توزیع،
(صفت) پهن،
(صفت) چیزی که در زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شده باشد،
(صفت) پاشیده، پراکنده،
* پخش شدن: (مصدر لازم)
پهن شدن،
پراکنده شدن،
* پخش کردن: (مصدر متعدی)
پهن کردن،
پراکنده کردن،
توزیع کردن،
* پخش‌وپلا: (صفت) [عامیانه]
پراکنده،
ریخته و پاشیده،


تلویزیون

دستگاهی الکترونیکی که صورت اشیا و اشخاص و مناظر را از مرکز فرستنده دریافت و پخش می‌کند،
[مجاز] سازمانی که مسئولیت تهیه و پخش برنامه‌های تلویزیونی را برعهده دارد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پخش

تقسیم، توزیع، متفرق، منتشر، نشر، پهن، گسترده، پاشیده، پراکنده،
(متضاد) جمع

فارسی به عربی

پخش

انتشار، توزیع

معادل ابجد

فرمی در پخش رنگی تلویزیون

2235

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری