معنی فشاردادن
حل جدول
چلانیدن
انگلیسی به فارسی
سوئدی به فارسی
ترکی به فارسی
مترادف و متضاد زبان فارسی
فشردن، فشاردادن، عصاره گرفتن، آب گرفتن، چلانیدن، لهیدن
فناوری اطلاعات
فشاردادن، قرار دادن یک داده بر روی یک پشته. نگاه کنید به stack
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
640