معنی فقید

لغت نامه دهخدا

فقید

فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).

فرهنگ معین

فقید

گم شده، از دست رفته، کنایه از: مرده، درگذشته. [خوانش: (فِ هُ لْ لُ قِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

فقید

[مجاز] درگذشته، مرده،
مفقود، گم‌شده،

حل جدول

فقید

درگذشته، شادروان، مفقود، گمشده

مترادف و متضاد زبان فارسی

فقید

ازدست‌رفته، درگذشته، شادروان، مرحوم،
(متضاد) حی

فرهنگ فارسی هوشیار

فقید

از دست رفته، مفقود

فرهنگ فارسی آزاد

فقید

فَقِید، گمشده، مفقود، از دست رفته، مجازاً از این عالم رفته

معادل ابجد

فقید

194

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری