معنی فقید
لغت نامه دهخدا
فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).
حل جدول
درگذشته، شادروان، مفقود، گمشده
کارگردان فقید
حاتمی
جلال مقدم
بازیگر فقید سال94
هما روستا
سردار فقید سال94
حسین همدانی
عالم فقید سال94
ابوالقاسم خزعلی
دیکتاتور فقید لیبی
قذافی
بازیگر فقید مختارنامه
رضا خندان
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازدسترفته، درگذشته، شادروان، مرحوم،
(متضاد) حی
فرهنگ معین
گم شده، از دست رفته، کنایه از: مرده، درگذشته. [خوانش: (فِ هُ لْ لُ قِ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
[مجاز] درگذشته، مرده،
مفقود، گمشده،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی آزاد
فَقِید، گمشده، مفقود، از دست رفته، مجازاً از این عالم رفته
معادل ابجد
194