معنی فلامینگو، کاروانک
حل جدول
از پرندگان آب چَر
فلامینگو، کاروانک
از پرندگان آب چَر
کاروانک
از پرندگان آب چَر
پرنده کنار آبزی
فلامینگو
باشگاه فوتبال برزیلی
مرغ آتشی
مهاجم تیم فلامینگو
ریباس
فلامینگو، سانتاکروز، پالمیراس، کروزیرو، سانتوس، سائوپائولو
باشگاه فوتبال برزیلی
از پرندگان آب چَر
فلامینگو، کاروانک
لغت نامه دهخدا
کاروانک. [کارْ / رِ ن َ] (اِ) کاردانک. چفتک. چوبینه. (رشیدی). چوبینک. چوبین. چوبنه. جفنک. جفتک. چکرنه. قرلی. چخرق. دلیجه. نام جانوری است پرنده که در کنارهای آب بنشیند. (جهانگیری). پرنده ای است گردن دراز پیوسته در کنارهای آب نشیند و بهمین معنی بجای واو دال هم آمده است و به عربی کروان گویند بر وزن رمضان. (برهان). مرغکی است درازگردن که بر لب آبها نشیند. (انجمن آرا) (آنندراج). بوتیمار و مرغ ماهیخوار. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(نَ) [معر.] (اِ.) مرغی است شبیه به مرغابی دارای منقاری دراز و بیشتر در کنار آب می نشیند، کروان.
فرهنگ عمید
فارسی به عربی
نحام
فارسی به انگلیسی
Flamingo
معادل ابجد
535