معنی فلز شماره 73

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

شماره

شماره. [ش ُ رَ / رِ] (اِ) تعداد. اندازه. حساب. (ناظم الاطباء). عدد. عد. شمار. شمارش. (یادداشت مؤلف).
- از شماره برون شدن، بی حد و حساب شدن. بیرون از اندازه و حساب گشتن:
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
آنرا که از شماره برون شد چه منتهی است.
فرخی.
اگر خواهی سپاهش را شماره
برون باید شد از حد اماره.
(ویس و رامین).
- به شماره افتادن نفس، بُهر. (یادداشت مؤلف). بُهر در منتهی الارب بمعنی تاسه آمده و یکی از معانی تاسه در برهان چنین است: پی در پی نفس زدن مردم و اسب و حیوان دیگر از کثرت گرما یا تلاش کردن و دویدن همچنین بمعنی صدای نفس کشیدن هست. رجوع به تاس و تاسه و تاسیدن در برهان شود.
- شماره کردن، احصاء. (یادداشت مؤلف).
- || حساب کردن. شمردن. (ناظم الاطباء).
|| عداد. شمار. (یادداشت مؤلف). || نمره: شماره ٔ منزل. شماره ٔ اتومبیل. (یادداشت مؤلف).
- شماره ٔ ترتیب، نمره ای که به شیئی یا شخصی به ترتیب (تقدم مرتبه، الفبایی نام خانوادگی، زودتر رسیدن و غیره) دهند. نمره ٔ ترتیب. (فرهنگ فارسی معین).


فلز

فلز. [ف ِ ل َزز / ف ُ ل ُزز] (ع اِ) فِلِزّ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فِلِزّ شود.

فلز. [ف ِ ل ِزز] (ع اِ) مس سپید که از آن دیگهای ریخته سازند. || ریم آهن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || سنگریزه. (منتهی الارب). || گوهر کانی هرچه باشد، یا هرچه گداز دهد از آن، یا هرچه آن را کیر [دمه ٔ آهنگری]، دود سازد وقت گداختن. || ضریبه که بر آن شمشیر آزمایند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (ص) مرد زفت. (منتهی الارب). بخیل. (اقرب الموارد). || مرد سطبر درشت. || (اِ) عنصر شیمیائی ساده ای است دارای جلای مخصوص. فلزهاعناصر ساده ای هستند که در حرارت معمولی جامدند، بغیر از جیوه، و همه حاجب نور هستند، مگر طلا و نقره که بحالت ورقه ٔ بسیار نازک شفاف درمی آیند. و در غالب موارد وزن مخصوص آنها زیاد است. فلزها هادی خوبی برای حرارت و الکتریسیته هستند و میتوان آنها را طوری براق کرد که نور را منعکس سازند (جلای فلزی). اکثر فلزهاچکش خوار و قابل مفتول شدن و قابل تبدیل به ورقه های نازک هستند و در اثر ضربه یا فشار خرد نمی شوند. ج، فلزات. (فرهنگ فارسی معین). لفظ فلزات که بر هفت گوهر افتد زر است و سیم و قلعی و مس و آهن و سرب و خارصینی، و بعضی فلزات را نُه گویند یعنی زر، زیبق، اسرب، ارزیز، فضه، آهن، مس، شبه و روی. (یادداشت مؤلف).
- عصر فلزات، (اصطلاح زمین شناسی) قسمتی از طبقات بسیار جدید و بالایی و نزدیک به وضع دوران چهارم را گویند که مقارن با شناختن فلز توسط انسان بوده است. این دوره تقریباً از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح شروع میشود و با شروع این عصر دوره ٔ نوسنگی (یا عصر حجر جدید) ختم میگردد. قدیمترین فلزی که بشر شناخته و آن را به کار برده مس است و به همین جهت ابتدای عصر فلزات را بنام دوره ٔ مس نامیده اند. پس از آن دوره ٔ آلیاژهای ساخته شده از مس است که مفرغ باشد. از یکهزار سال قبل از میلاد مسیح بشر آهن را کشف کرد که آن را دوره ٔ آهن نامند و اکنون هم بشر در همان دوره است. (فرهنگ فارسی معین).
ترکیب های دیگر:
- فلزتراشی. فلزکاری. فلزی. رجوع به این کلمات شود.


شماره زنی

شماره زنی. [ش ُ رَ / رِ زَ] (حامص مرکب) عمل شماره زدن به وسیله ٔ شماره زن. (فرهنگ فارسی معین). شماره زدن برصفحات کتاب و دفتر و جز آن. رجوع به شماره زن شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

شماره زنی

عمل شماره زدن به وسیله شماره زن.


فلز مگنولیا

فلز سپید: توپال سپید

معادل ابجد

فلز شماره 73

663

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری