معنی فندق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(فُ دُ) [ع.] (اِ.) کاروانسرا؛ ج. فنادق.
(فَ یا فُ دُ) (اِ.) درختی است از تیره پیاله داران، دارای برگ های پهن و دندانه دار، دانه آن کوچک و گرد با پوست سخت و مغز آن خوش طعم است.
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) میوهای گرد، کوچک، قهوهایرنگ، و حاوی روغن که بهعنوان آجیل مصرف میشود،
(زیستشناسی) گیاه این میوه که درختی است از خانوادۀ پیالهداران، با برگهای پهن و دندانهدار و گلهای خوشهای،
[قدیمی، مجاز] سرانگشت حنابسته،
* فندق بستن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] حنا بستن به سرانگشتان،
کاروانسرا: در فُندُق نو بُوَد دکانش / صد گوزِ دو مغز در دهانش (خاقانی۱: ۲۳۹)،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Filbert
فارسی به ترکی
fındık
تعبیر خواب
دیدن مغز فندق، دلیل مال است. اگر بیند که فندق بسیار داشت، دلیل است از بخیلی منفعت یابد - محمد بن سیرین
خواص گیاهان دارویی
فندق بدلیل اینکه دارای مقدر کمی مواد نشاسته ای است ضمنا دارای مواد معدنی زیادی مانند کلسیم، پتاسیم، فسفر، منیزیوم، سدیم و آهن می باشد غذای بسیار خوبی بای مبتلایان به بیماری قند است فندق غذای مناسبی برای تقویت بدن و مخصوصا دوره نقاهت است.فندق مقوی روده ها و معده است فندق سموم را از بدن خارج می سازد فندق فشار خون را بالا می برد خانم هائیکه در بین دو عادت ماهانه خونریزی دارند برای درمان آن باید جوشانده پوست فندق بخورند روغن فندق برای از بین بردن سرفه و درد سینه مفید است
کالری خوراکی ها
یک عدد ۱۰ کالری
عربی به فارسی
شبانه روزی (دانشکده یا دانشکده) , هتل , مهمانخانه , مسافرخانه , متل
گویش مازندرانی
فندق
فرهنگ فارسی هوشیار
کاروانسرا مهمانخانه مهمانسرا پارسی است فوندیگ فندخ (گویش ارسباران) گلوز پندک فندک
فرهنگ فارسی آزاد
فُندُق، میهمانخانه، مسافرخانه، کاروانسرا، فُندُق (فُندُق را به عربی بُندُق هم میگویند) (جمع: فَنادق)،
فارسی به ایتالیایی
nocciola
معادل ابجد
234