معنی فندق هندی
لغت نامه دهخدا
فندق هندی. [ف َ دُ ق ِ هَِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رته است که به هندی ریتهه نامند. (مخزن الادویه). گیاهی است از تیره ٔ بُقولات که در غالب نواحی آمریکا و آفریقا و آسیا از جمله جنوب ایران میروید. شاخه هایش دارای خارهایی است به رنگ زرد و در قاعده ٔ برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده میشود. برگهایش مرکب و به بزرگی سی سانتیمتر است. گلهایش زردرنگ و میوه اش نیام و دارای یک یا دو دانه است. قسمت مورد استفاده ٔ این گیاه دانه های آن است که مورد استفاده ٔ طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند. طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب بعنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده میکنند. گیاه مذکور در بلوچستان به مقدار زیاد میروید. قارچ. رته. ریتهه. اطیوط. اطموط. ریته. تخم ابلیس. (فرهنگ فارسی معین).
حل جدول
ریتهه
تخم ابلیس
در هندی ریتهه نامند. گیاهی است که در غالب نواحی آمریکا و آفریقا و آسیا از جمله جنوب ایران میروید. قسمت مورد استفاده ٔ این گیاه دانه های آن است که مورد استفاده ٔ طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند. طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب بعنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده میکنند. گیاه مذکور در بلوچستان به مقدار زیاد میروید.
رته
فرهنگ فارسی هوشیار
فندغ هندی رته ریته
معادل ابجد
303