معنی فواره

فرهنگ معین

فواره

(ص.) مؤنث فوار، بسیار جوشنده، (اِ.) چشمه ای که آب آن فوران کند، لوله ای که آب از آن با فشار به بیرون می جهد. [خوانش: (فَ وّ رِ) [ع. فواره]]

فرهنگ عمید

فواره

لولۀ متصل به منبع آب که آب از آن به ‌هوا می‌جهد،

حل جدول

فواره

آب نما

آب‌نما

فارسی به انگلیسی

فواره‌

Font, Fountain, Waterspout

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فواره

تدفق، طائره، نافوره، ینبوع

فرهنگ فارسی هوشیار

فواره

چشمه آب، لوله هائی آهنین که به منبعی در محلی متصل است و از دهانه آن آب فوران کند، بسیار جوشنده

فارسی به آلمانی

فواره

Ausstoßen, Brunnen (m), Düse (f), Springbrunnen (m), Strahl (m), Wasserstrahl (m)

معادل ابجد

فواره

292

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری