معنی فیثاغورث

لغت نامه دهخدا

فیثاغورث

فیثاغورث. [رِ] (اِخ) رجوع به فیثاغورس شود.

حل جدول

فیثاغورث

دانشمند و ریاضیدان یونانی که قضایای هندسی او معروف است

فارسی به انگلیسی

سخن بزرگان

فیثاغورث

آدمی را آزمودن به کردار باید کرد نه به گفتار؛ چه بیشتر مردم، زشت کردار و نیکو گفتارند.

اراده به گونه ای طبیعی و خود به خود تکمیل می شود؛ به شرط آنکه آموزش و پرورش نادرست سد راهش نشود.

بهترین زمان برای تربیت اراده، ایام جوانی است.

اراده انسانی، در کنار سرنوشت او ایستاده و چرخ تکامل او را اداره می کند.

اگر دوست تو مرتکب خطایی شد، از دوستی او صرف
نظر مکن؛ زیرا که انسان در معرض خطا است. تا می توانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.

دوست تو کسی است که هر گاه کلمه حق از تو بشنود، خشمناک نشود.

انسان، معیار همه ی چیزها است.

خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.

سکوت را بیاموز؛ بگذار ذهن آرام تو گوش کند و بیاموزد.

اصل حاکم بر زندگی ما انسانها احساس است.

فرهنگ فارسی آزاد

فیثاغورث

فیثاغورث، Pythagoras (حدود 550-580 قبل از میلاد) فیلسوف و ریاضی دان مشهور یونانی است که جمعیتی اخلاقی، فلسفی، سیاسی ولی سِرّی و با آداب و قواعد خاص تشکیل داد و در ریاضیات نیز ابداعات و اکتشافات بسیار نمود. بعد از او پیروانش زیاد شدند و به فیثاغوریان مشهور گشتند،

معادل ابجد

فیثاغورث

2297

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری