معنی فیلمی از انوراگ باسو

حل جدول

فیلمی از انوراگ باسو

برفی

داستان هامیلتون باسو

تعطیلى براى گناه کاران

فیلمی آمریکایی

پن

فیلمی از نادرمقدس

ارتباط خانوادگی

فیلمی از الکساندرپین

درباره اشمیت

فیلمی از کوروساوا

دژ مخفی، سگ ولگرد

فیلمی از تادهانیس

دور از بهشت

فیلمی از ملاقلی‌پور

کمکم کن

فیلمی از لطیفی

عینک دودی

لغت نامه دهخدا

باسو

باسو. (اِ) چوبدستی. عصا. (آنندراج). عصا. دگنگ. (شعوری ج 1 ورق 188). بنظر میرسد که این کلمه صورتی دیگر از بازو و باهو باشد.

باسو. [س َ] (اِ) نام رب یکی از منازل قمر بزبان هندی که در کتاب «بشن دهرم » آمده است.ابوریحان گوید: در این کتاب برای منازل قمر نیز ارباب گوناگون در نظر گرفته شده است و باسو نام رب منزل دهنشت قمر است. رجوع به تحقیق ماللهند، ص 262 شود.