معنی فیلمی از انیس بزمی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

بزمی

بزمی. [ب َ] (ص نسبی) نسبت است به بزم. اهل بزم. مقابل رزمی. اهل عیش و نوش.

بزمی. [ب َ] (اِخ) ملا شاه حسین. از مردم خراسان و به بزمی تخلص میکرد. طبع خوش داشت. این مطلع از اوست:
خشک سال هجر را باور اگر میداشتم
تخم مهر دلبران در سینه کی میکاشتم ؟
(از مجالس النفائس ص 162).

بزمی. [ب َ] (اِخ) غیاث الدین محمد. از مردم معروف استراباد بود و دوبیتی خوب میساخت. ابیات زیر از اوست:
از ناوک غمت دل بیحاصلم پر است
پیشت چگونه زار نگریم دلم پر است.
رحم کن بر بزمی مسکین که امشب تا سحر
با وجود بیگناهی کارش استغفار بود.
این رباعی نیز از اوست:
جانا غم نیکخواه می باید داشت
فکر دل بیگناه می باید داشت.
دل از کف عاشقان برون آوردن
سهل است ولی نگاه می باید داشت.
(از مجمعالخواص ص 229).
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و آتشکده ٔ آذر ص 155 شود.

بزمی. [ب َ] (اِخ) (میر...) پسر میر ابوتراب علوی و سیدی صحیح النسب و در معاشرت ظاهرش از باطنش بهتر است. این ابیات ازوست:
میی خواهم کزو مست آنچنان در کوی یار افتم
که چون سر برزند صبح قیامت در خمار افتم.
ببزمش نانشسته خاطرش از من بتنگ آمد
بلب نابرده جامی شیشه ٔ عیشم بسنگ آمد.
(از مجمعالخواص ص 87).


انیس

انیس. [اَ] (ع ص) مونس. (مهذب الاسماء). انس دهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || انس گیرنده. (ناظم الاطباء). خوگرفته شده. (غیاث اللغات). همدم و غمخوار و مصاحب. (غیاث اللغات). همدم و یار و رفیق و دوست و مصاحب. || هم خو و هم طبع و هم خصلت. (ناظم الاطباء):
خود باش انیس خود مطلب کس که پیل را
هم گوش بهتر ازپر طاوس پشه ران.
خاقانی.
- انیس اعضا، کنایه از چشم است. (انجمن آرا) (هفت قلزم) (آنندراج) (برهان).
- || اشاره به محبوب و مطلوب نیز هست. (هفت قلزم) (برهان) (آرای ناصری) (آنندراج).
|| هرچیز مأنوس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). || کسی. (منتهی الارب). احد. (مهذب الاسماء): ما بالدار انیس ای احد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، در خانه کسی، احدی نیست. || خروس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).

فرهنگ معین

انیس

(اَ) [ع.] (ص.) همدم، همنشین.

مترادف و متضاد زبان فارسی

انیس

آشنا، دلارام، دمخور، دمساز، رفیق، مونس، همدم، همنشین

نام های ایرانی

انیس

دخترانه، همدم

فرهنگ فارسی هوشیار

انیس

مونس، انس دهنده، خو گرفته، انس گیرنده، همدم و غمخوار

فارسی به عربی

بزمی

بهیج، غنائی

فرهنگ عمید

انیس

انس‌گیرنده، خوی‌گیرنده،
یار، همدم،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

انیس

اخت، همدم

فرهنگ فارسی آزاد

انیس

اَنِیس، ایضاً لقبی است که حضرت بهاءالله در لوح رئیس به جناب حاجی محمد اسمعیل کاشانی عنایت میفرمایند،

اَنِیْس، یار، همدم، مُوانِس، اُنس گیرنده،

معادل ابجد

فیلمی از انیس بزمی

358

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری