معنی فیلمی از تد کاچف

لغت نامه دهخدا

تد

تد. [ت َدد] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: پستان حیوانات. ج، تدود. (دزی ج 1 ص 142).

فرهنگ فارسی هوشیار

تد لدل

‎ فرو هشتیدن، آونگیدن آویزان شدن، جنبیدن، دو دل شدن

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

کارگردان فیلم اولین خون

تد کاچف


اثری از تد هیوز نویسنده انگلیسی

خرس سفید سفید سفید

با قوم و خویش های من آشنا شوید

مرد آهنی

زن آهنی


فیلمی از مجید مجیدی

فیلمی از مجید مجیدی

معادل ابجد

فیلمی از تد کاچف

686

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری