معنی فیلمی از یعقوب غفاری
حل جدول
لغت نامه دهخدا
غفاری. [غ ِ] (اِخ) جندب بن جناده، مکنی و معروف به ابوذر غفاری. رجوع به ابوذر شود.
غفاری. [غ ِ] (اِخ) رافعبن عمرو. صحابی است. او به سال پنجم هجری قمری در مرو درگذشت. رجوع به انساب سمعانی ورق 410ب شود.
غفاری. [غ ِ] (اِخ) خفاف بن اغاربن رحصه. صحابی است و از پدرش روایت کند، و خالدبن عبداﷲبن حرمله از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 410ب).
غفاری.[غ ِ ری ی] (ص نسبی) منسوب به قبیله ٔ غفار. (از انساب سمعانی ورق 410 ب). || منسوب به آنکه از نسل ابوذر جندب بن جناده باشد. (از ناظم الاطباء).
غفاری. [غ ِ] (اِخ) جهجاه بن سعید. از مهاجران است، پیغمبر علیه السلام او را عزت داشتی تا به مرتبه ای که پیش از آن که مسلمان شود با او طعام خوردی. (تاریخ گزیده چ لندن ص 221).
غفاری. [غ َف ْ فا] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان، و در 8هزارگزی جنوب مشیز سر راه مالرو قلعه سنگ مشیز واقع است. و 6 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
یعقوب
یعقوب. [ی َ] (اِخ) ابن ابی عصرون. رجوع به یعقوب بن عبدالرحمان... شود.
یعقوب. [ی َ] (اِخ) الحضرمی. رجوع به یعقوب بن اسحاق بن زیدبن عبداﷲ حضرمی شود.
یعقوب. [ی َ] (اِخ) ابن محمد الحاسب مصیصی، مکنی به ابویوسف. رجوع به ابویوسف (یعقوب...) شود.
یعقوب. [ی َ] (اِخ) ابن حلفا (حلفی)، یا یعقوب صغیر. یکی دیگر از 12 حواری است که پسر حلفی و مریم بود. (از قاموس کتاب مقدس).
یعقوب. [ی َ] (اِخ) یعقوب باراده. رئیس طریقه ٔ یعقوبیان از نصارا. پیشوای یعقوبیه ٔ نصاری. مؤسس فرقه ٔ یعقوبیه در سده ٔ ششم میلادی. (یادداشت مؤلف):
مرا اسقف محقق تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا.
خاقانی.
رجوع به یعقوبیه و یعقوبیان شود.
یعقوب. [ی َ] (اِخ) ابن سعید. محدث است از یعقوبیان. (منتهی الارب).
یعقوب. [ی َ] (اِخ) ابن زبدی. یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام. (یادداشت مؤلف). یعقوب کبیر یکی از حواریون است که پسر زبدی و سلومه بود. وی برای یوحناکاتب انجیل بود. (از قاموس کتاب مقدس):
یعقوب این فراست دورانش دید گفتا
بر پاکی مسیح چو تو محضری ندارم.
خاقانی.
معادل ابجد
1657