معنی فیلمی با بازی زیبا بروفه
حل جدول
پایان دوم، پرتقال خونی، حس تماس، دوباره زندگی، احضارشدگان، دوشیزه، بی همتا، مانی و ندا، پرپرواز، شب روباه، آخرین مجرد
پایان دوم، پرتقال خونی، حس تماس، دوباره زندگی، احضار شدگان، دوشیزه، بی همتا، مانی و ندا، پر پرواز، شب روباه، آخرین مجرد
بی همتا
واژه پیشنهادی
استخر
یک مرد یک شهر
بی همتا
پر پرواز
مانی و ندا
شب روباه
پایان دوم
پرتقال خونی
احضار شدگان
دوشیزه
سایه ها
لغت نامه دهخدا
بروفه. [ب ُ ف َ / ف ِ] (اِ) دستار میان بند. (لغت فرس اسدی). دستار و فوطه باشد که مندیل و کمربند است. (برهان). در لغت فرس اسدی بیت زیر بعنوان مثال ذکر شده است:
داشت بر سر بروفه ای کودک
بر میان بست آن بروفه ٔ خویش.
ولی از این شعر مطلق دستار برمی آید نه دستار میان بند. (یادداشت دهخدا).
معادل ابجد
506