معنی فیلمی با بازی سیامک اطلی
حل جدول
آنسوی آتش، ملک سلیمان، گیرنده، دختری بنام تندر، سفر پرماجرا، یک داستان واقعی، راز شب بارانی، دلباخته، خط آتش، درکمال خونسردی، روزواقعه، آقای بخشدار، اوینار، همسر، مسافران دره انار، دوران سربی، دوفیلم با یک بلیط، ملاقات، شاید وقتی دیگر، تاتوره، چریکه تارا، پرونده
فیلمی با بازی سیامک انصاری
بی پولی، سن پترزبورگ، دعوت، جرم، قلقلک، مربای شیرین، نسل سوخته، کمکم کن، سفر به چزابه
فیلمی با بازی سیامک اطلسی
آنسوی آتش، ملک سلیمان، گیرنده، دختری بنام تندر، سفر پرماجرا، یک داستان واقعی، راز شب بارانی، دلباخته، خط آتش، درکمال خونسردی، روزواقعه، آقای بخشدار، اوینار، همسر، مسافران دره انار، دوران سربی، دوفیلم با یک بلیط، ملاقات، شاید وقتی دیگر، تاتوره، چریکه تارا، پرونده
آن سوی آتش، ملک سلیمان، گیرنده، دختری بنام تندر، سفر پر ماجرا، یک داستان واقعی، راز شب بارانی، دل باخته، خط آتش، در کمال خونسردی، روز واقعه، آقای بخشدار، اوینار، همسر، مسافران دره انار، دوران سربی، دو فیلم با یک بلیط، ملاقات، شاید وقتی دیگر، تاتوره، چریکه تارا، پرونده
سیامک
نام پسر کیومرث
پسر کیومرث
لغت نامه دهخدا
سیامک. [م َ] (اِخ) نام پسر کیومرث. (برهان) (از آنندراج) (غیاث):
سیامک بدش نام فرخنده بود
کیومرث را دل بدو زنده بود.
فردوسی.
سیامک. [م َ] (اِخ) نام یکی از پهلوانان توران که در جنگ دوازده رخ بدست گرازه ٔ ایرانی کشته شد. (برهان):
گرازه بشد با سیامک بجنگ
چو شیر ژیان با دمنده نهنگ.
فردوسی.
سیامک. [م َ] (ص) مجرد که از ترک و تجرد باشد. (برهان) (آنندراج). برساخته فرقه ٔ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 254 شود. در اوستا «سیامک » به معنی سیاه موی مند، دارای موی سیاه و جزو اول آن «سیاوا» (سیاه) است. (از برهان قاطع چ معین).
نام های ایرانی
پسرانه، آن که موهایش سیاه است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
374