معنی فیلمی با بازی مونیکا بلوچی
حل جدول
برادری گرگ
برادری گرگ، مالنا، برگشت ناپذیر، ماموریت کلئوپاترا، اشک های خورشید، مصائب مسیح
شاهین بلوچی
لاگر
مصائب مسیح
فیلمی با بازی مونیکا بلوچی
فرهنگ عمید
مربوط به بلوچ: لباس بلوچی،
از مردم بلوچ،
(اسم) زبانی از شاخۀ زبانهای هندوایرانی که در بلوچستان رایج است،
لغت نامه دهخدا
بلوچی. [ب ُ / ب َ] (ص نسبی) منسوب به بلوچ. رجوع به بلوچ شود. || هرچیز مربوط به بلوچ و بلوچستانی. (فرهنگ فارسی معین). || از مردم بلوچ. بلوچستانی. (فرهنگ فارسی معین):
همه مرزبانان زرین کمر
بلوچی و گیلی به زرین سپر.
فردوسی.
- زبان بلوچی، از لهجه های ایرانی است که در بلوچستان بدان سخن گویند. (فرهنگ فارسی معین). از زبانهای ایرانی غربی، از ریشه ٔ هندواروپائی که در بلوچستان و بعضی نواحی دیگر رایج است. دو لهجه ٔ اساسی شرقی و غربی و لهجه های فرعی متعدد دیگر دارد. بلوچی، نظر به ارتباطش با لهجه های دیگر ایرانی شرقی، بسیاری از خصوصیات آنها را اقتباس کرده است. (از دایره المعارف فارسی).
باب بلوچی
باب بلوچی. [باب ْ، ب َ] (اِخ) ده کوچکی از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان 50 هزارگزی شمال خاوری زرند و 7 هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور.سکنه ٔ آن 9 تن است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
باب بلوچی. [باب ْ، ب َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان طغرالجرد بخش زرند شهرستان کرمان.در 42 هزارگزی شمال زرند و 13 هزارگزی خاور فرعی زرند راور. سکنه 7 تن. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
ده بلوچی
ده بلوچی. [دِه ْ ب َ] (اِخ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 10هزارگزی جنوب دشتیاری کنار راه مالرو دشتیاری به برهین. سکنه ٔ آن 400 تن و از طایفه ٔسردارزائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
زبان بلوچی
زبان بلوچی. [زَ ن ِ ب َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) از لهجه های ایرانی است در بلوچستان ایران و پاکستان و آن شامل لهجه های فرعی بسیار است. (مقدمه ٔ برهان قاطع چ معین ص 38). رجوع به «ایران » و «پارسی » شود.
نام های ایرانی
دخترانه، مشاور
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به بلوچ هر چیز مربوط به بلوچ و بلوچستان، از مردم بلوچ بلوچستانی. یا زبان بلوچ. از لهجه های ایرانی است که در بلوچستان بدان سخن گویند
گویش مازندرانی
از محله های قدیمی شهرستان ساری
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
371