معنی فیلمی به کارگردانی اسماعیل براری
حل جدول
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
براری. [ب َ ری ی] (ع اِ) ج ِ بریه. صحراها و زمین های بی کشت. (از اقرب الموارد) (آنندراج).
عمادالملک براری...
عمادالملک براری. [ع ِ دُل ْ م ُ ک ِ ب َ] (اِخ) وی از سلاطین «برار» در هند بود که در عهد سلاطین بهمنی دکن (748- 933 هَ. ق.) خود را در برار شاه خواند واستقلال به دست آورد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 287).
کارگردانی
کارگردانی. [گ َ] (حامص مرکب) عمل کارگردان. اداره. || صحنه آرایی.
اسماعیل
اسماعیل. [اِ] (اِخ) ابن عبدالرحمن بن اسماعیل. رجوع به ظافر اسماعیل شود.
فرهنگ معین
(بَ) [ع.] (اِ.) جِ بری، صحراها، خشکی ها.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع بریه صحراها خشکیها.
فرهنگ عمید
بریه۱
گویش مازندرانی
برادری، حفظ عواطف رقیقه در روابط، دوستی نمودن با شرایط...
معادل ابجد
1308