معنی فیلمی به کارگردانی جواد شمقدری
حل جدول
لغت نامه دهخدا
کارگردانی. [گ َ] (حامص مرکب) عمل کارگردان. اداره. || صحنه آرایی.
حرز جواد
حرز جواد. [ح ِ زِ ج َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حرزی منسوب به حضرت جواد امام محمد تقی (ع).
- حرز جواد خود کردن، دائم با خود داشتن.
- حرز جواد کسی بودن، پیوسته با او بودن. هیچگاه از وی جدا نشدن.
فاضل جواد
فاضل جواد. [ض ِ ج َ] (اِخ) جوادبن سعیدبن جواد بغدادی کاظمی. از علمای معتبر قرن یازدهم هجری که حاوی فروع و اصول و جامع معقول و منقول بوده و تمامی اوقات به تحقیق و مطالعه اشتغال داشته است. متولد و ساکن کاظمین بوده و در اواخر عمر به اصفهان آمده است. از تألیفاتش چند کتاب در علوم دینی و احکام باقی مانده است. ظاهراً تا نیمه ٔ قرن یازدهم هجری زندگی کرده است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 180).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
سخی، بخشنده،
[جمع: جیاد] اسب تندرو،
نام های ایرانی
پسرانه، بخشنده، از نامهای خدواند، لقب امام نهم شیعیان
فرهنگ فارسی آزاد
جَواد، لقب دیگر امام نهم شیعیان اثنی عشری حضرت محمد بن علی ملقب به تقی،
جَواد، سخی، بخشنده (جمع:اَجْواد، اَجاوِید، جُوْد، جُوْدَه)، اسب نجیب (جمع:جِیاد)،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بخشنده، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، کریم، مکرم،
(متضاد) خسیس، لئیم
فرهنگ فارسی هوشیار
سخی، لقب امام نهم شیعیان جهان
معادل ابجد
1351