معنی فیلمی به کارگردانی و نویسندگی احمد حیدری
حل جدول
نوبت دوم
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی احمد امینی
سایه های هجوم
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمدعرب
قند تلخ
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی
ابد و یک روز
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی عباس رافعی
راز مینا
لغت نامه دهخدا
حیدری. [ح َ دَ] (ص نسبی) منسوب به حیدر که نامی است علی بن ابیطالب (ع) را. رجوع به حیدر شود: الحمدﷲ که این مدعی خود نه عمری است و نه حیدری. (نقض الفضایح).
- مذهب حیدری، مذهب شیعه که منسوب است به علی بن ابیطالب (ع):
حذر کن ز عام و ز گفتار خام
گرت میل زی مذهب حیدری است.
ناصرخسرو.
حیدری. [ح َ دَ] (اِخ) مقابل ِ نعمتی. منسوب به حیدر، پیرو قطب الدین حیدر یکی از عرفای نامی ایران متوفی به سال 618 هَ. ق.
- جنگ حیدری و نعمتی، جنگی و بحث و جدلی میان پیروان این دو عارف. رجوع به فرهنگ فارسی معین شود. دو دسته ٔ حیدری و نعمتی در غالب شهرهای ایران بودند و در همه ٔ سال خاصه در عاشورا با یکدیگر بجنگهای سخت میپرداختند. (یادداشت مرحوم دهخدا).رجوع به نعمتی شود.
- طایفه ٔ حیدری، مقابل ِ طایفه ٔ نعمتی، پیروان شاه نعمت اﷲ.
حیدری. [ح َ دَ] (اِخ) دهی از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن. دارای 1704 تن سکنه است. محصول آن غلات، حبوبات و انگور است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
حیدری. [ح َ دَ] (اِخ) دهی است از دهستان انگالی بخش برازجان شهرستان بوشهر. در ساحل جنوبی رود حله. ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیری. دارای 182تن سکنه است. محصولاتش غلات و صیفی جات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
حیدری. [ح َ دَ] (اِ) حلقه ای که بگوش پسران میکردند تعویذ را. (یادداشت مرحوم دهخدا).
حیدری. [ح َ دَ] (اِخ) مولانا حیدری، از شاعران و از اهل تبریز است. مردی خوش صحبت بود بارها بهندوستان مسافرت کرد. صحبت وی از شعرش گرمتر بود. او راست:
همچو آتش ناله ٔ خونین دلان دردمند
بیشتر دارد اثر هرچند میگردد بلند.
درکشور هند شادی و غم معلوم
در عالم غم خاطر خرم معلوم...
رجوع به تذکره ٔ مجمعالخواص ص 217 شود.
حیدری. [ح َ دَ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر. دارای 561 تن سکنه. محصولاتش غلات و خرما. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
نویسندگی
نویسندگی. [ن ِ س َ دَ / دِ] (حامص) کتابت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوشتن. (آنندراج). تحریر. (ناظم الاطباء). ترسل. (یادداشت مؤلف). || شغل نویسنده. عمل نویسنده. رجوع به نویسنده شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به حیدر (قطب الدین) پیرو طریقت حیدری مقابل نعمتی.
فرهنگ عمید
[مقابلِ نعمتی] هریک از پیروان قطبالدین حیدر، عارف ایرانی (۵۰۸ ـ ۶۱۵ قمری)،
مربوط به حیدر (لقب علیبن ابیطالب)،
(اسم) [مجاز] شیعه: مذهب حیدری،
معادل ابجد
1184
قافیه
عبارت های مشابه
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی احمد امینی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمدعرب
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمود کلاری
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مهران تاییدی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مسعود بخشی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمدعلی سجادی
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سامان استرکی