معنی فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کریم آتشی

واژه پیشنهادی

فیلمی از کریم آتشی

انتهای قدرت

متهم

پنجاه روز التهاب

سلام به انتظار

لغت نامه دهخدا

آتشی

آتشی. [ت َ] (اِ) نام قسمی گل و شاید سوری:
بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او
گلهای گونه گونه ز خیری و آتشی.
؟ (از مقامات حمیدی).
|| (ص نسبی) برنگ آتش. منسوب به آتش. و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است. || مجازاً، سخت خشمگین و غضبناک. سخت بهیجان آمده. سخت تیز و تند شده. و فعل آن آتشی شدن و آتشی کردن است.


نویسندگی

نویسندگی. [ن ِ س َ دَ / دِ] (حامص) کتابت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوشتن. (آنندراج). تحریر. (ناظم الاطباء). ترسل. (یادداشت مؤلف). || شغل نویسنده. عمل نویسنده. رجوع به نویسنده شود.

فرهنگ عمید

آتشی

به رنگ آتش، سرخ تیره،
[عامیانه، مجاز] بسیارخشمگین، تند،
[مجاز] سوزان،
(اسم) (زیست‌شناسی) = گُل * گل سرخ
پخته‌شده با آتش: سیب‌زمینی آتشی،
[قدیمی] نوعی کهربای زردرنگ،

معادل ابجد

فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کریم آتشی

1880

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری