معنی فیلم ابرقهرمانی راب بومن

لغت نامه دهخدا

راب

راب. (ع اِ) اندازه. قدر. راب کذا؛ ای قدر کذا. (المنجد) (ناظم الاطباء).

راب. [راب ب] (ع اِ) شوی مادر. (منتهی الارب). کان یکره ان یزوج الرجل امراءه رابه. (حدیث). (ناظم الاطباء).

راب. (اِ) حلزون (اصطلاح گیلان). کرم شب تاب. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی).


الی دو بومن

الی دو بومن. [اِ دُ ب ُ م ُ] (اِخ) زمین شناس معروف فرانسوی. در کانن واقع در کالوادس بدنیا آمد (1768-1874م.). در زمین شناسی و معدن شناسی آثار علمی معتبر از خود بجا گذاشت و نیز در مطبوعات فرانسه مقالاتی منتشر کرد و بعضویت آکادمی و مجلس اعیان برگزیده شد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

فرهنگ معین

راب

(اِ.) جانور نرم تن از رده شکم پایان، شبیه حلزون.

[ع.] (اِ.) پدراندر.

گویش مازندرانی

راب

حلزون، آذرخش، برق ناگهانی


لبی راب

مستراح – آبریزگاه

ترکی به فارسی

راب

پروردگار


فیلم

فیلم

فرهنگ فارسی هوشیار

راب

شوهر مادر، نا پدری

فرهنگ فارسی آزاد

راب

رابّ، پدر ناتنی- شوهر مادر

معادل ابجد

فیلم ابرقهرمانی راب بومن

1070

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری