معنی قابل اجرا

حل جدول

قابل اجرا

انجام پذیر، پیش بردنی، عملی، میسر، صورت پذیر

انجام پذیر، عملی، شدنی، پیش بردنی

عملی

فارسی به انگلیسی

قابل‌ اجرا

Binding, Effectual, Enforceable, Standing

فارسی به عربی

قابل اجرا

عملی، فعال

فارسی به آلمانی

قابل اجرا

Wirksam, Wirkungsvoll

معادل ابجد

قابل اجرا

338

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری