معنی قال گذاشتن

لغت نامه دهخدا

قال گذاشتن

قال گذاشتن.[گ ُ ت َ] (مص مرکب) کنایت از کسی را در برابر عمل انجام شده قرار دادن. او را در قبول ضمانت یا کفالتی فریب دادن و خود از میانه جستن. رجوع به غال شود.

حل جدول

قال گذاشتن

کسی را که تنها یا به انتظار گذاشتن و به دنبال کار خود رفتن

فارسی به انگلیسی

قال‌ گذاشتن‌

Abandon, Desert, Fail

فرهنگ فارسی هوشیار

قال گذاشتن

‎ کاشتن کسی را چشم به راه گذاشتن، گرفتار کردن دیگری را یا کسی را قال گذاشتن. او را منتظر گذاشتن و نیامدن، کسی را در قبول ضمانت یا کفالتی فریب دادن و خود را از میانه جستن.

معادل ابجد

قال گذاشتن

1602

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری