معنی قداره

لغت نامه دهخدا

قداره

قداره. [ق َدْ دا رَ] (اِ) نوعی از شمشیر است که به هندی کوکتی کاکهانده خوانند. (آنندراج). قمه. نوعی قمه. رجوع به غداره شود.

فرهنگ معین

قداره

(قَ دّ رِ) [معر.] (اِ.) جنگ افزاری شبیه شمشیر پهن و کوتاه.، ~بستن برای کسی کنایه از: قصد جان کسی را داشتن.

فرهنگ عمید

قداره

حربه‌ای راست، پهن، و سنگین،

حل جدول

قداره

توانستن، آماده ساختن، جنگ افزاری شبیه شمشیر پهن و کوتاه، نوعی قمه

فارسی به انگلیسی

قداره‌

Broadsword, Dagger, Dirk, Machete

گویش مازندرانی

قداره

نوعی تاوه ی بسیار بزرگ با دو دسته ی کوتاه در طرفین، کاسه...

فرهنگ فارسی هوشیار

قداره

‎ توانایی توانستن، آماده ساختن، توانگری ترکی تازی گشته (معرب) از ریشه ی سنسکریت پارسی است کتاره در این خانه چهار ستت مخالف کشیده هر یکی بر تو کتاره (ناصر خسرو کوادیانی)

معادل ابجد

قداره

310

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری