معنی قرابت

لغت نامه دهخدا

قرابت

قرابت. [ق َ ب َ] (ع اِمص، اِ) خویشی و خویشاوندی. رجوع به قرابه شود.

فرهنگ معین

قرابت

(قَ بَ) [ع. قرابه] (اِمص.) نزدیکی، خویشی.

فرهنگ عمید

قرابت

خویشی، خویشاوندی،
نزدیکی،

حل جدول

قرابت

خویشاوندی، نزدیکی

نزدیکی

انتساب

صهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

قرابت

بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی

فارسی به انگلیسی

قرابت‌

Affinity, Alliance, Approach, Kinship, Propinquity

فرهنگ فارسی هوشیار

قرابت

خویشاوندی، فامیلی

فرهنگ فارسی آزاد

قرابت

قَرابَت، خویشاوندی، نزدیکی در نَسَب و پیوند،

معادل ابجد

قرابت

703

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری