معنی قرارگاه پلیس
حل جدول
لغت نامه دهخدا
قرارگاه. [ق َ] (اِ مرکب) مسکن و منزل و خانه و مأوا. جایی که در آن قرار گیرند. جای استراحت و آرامش. آرامگاه. آنجا از خانه که محل استراحت و آرامش است. (ناظم الاطباء):
اقبال مطیع و بخت منقاد
آمد به قرارگاه میعاد.
نظامی.
روزی که از این قرارگاهت
تدبیر بود به عزم راهت.
نظامی.
هر روز مسافری ز راهی
کردی بر او قرارگاهی.
نظامی.
ترا به کوی اجل هم قرار خواهد بود
قرارگاه تو دارالقرار خواهد بود.
سعدی.
پلیس
پلیس. [پ َ] (اِ) در اصطلاح بنایان، ناهمواری.
پلیس. [پ ُ] (فرانسوی، اِ) لفظ فرانسوی که در فارسی بمعنی پاسبان اداره ٔ شهربانی (نظمیه) و گاه بمعنی آن اداره ٔ شهربانی استعمال میشد. عسس. محتسب.
پلیس. [پْل َ / پ ِ ل َ] (اِخ) نام نهری است درکشور آلمان. این نهر از ساکس شروع شده رو به شمال جاری میشود و پس از طی 110هزار گز به رودخانه ٔ الستر ب-لانش میریزد. (قاموس الاعلام ترکی در ماده ٔ پلایسه).
قرارگاه نطفه
قرارگاه نطفه. [ق َ هَِ ن ُ ف َ / ف ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رحم. زهدان. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
جای آرام گرفتن و ساکن شدن،
منزل، خانه، مسکن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
ستاد، مرکز، مقر، جایگاه، ماوا، مسکن
فرهنگ فارسی هوشیار
مسکن و منزل و خانه و ماوا
فارسی به آلمانی
Einstellung (f), Justierung (f), Setzend
فارسی به عربی
وضع
تعبیر خواب
۱ـ اگر خواب ببینید پلیس شما را به خاطر جرمی که مرتکب نشده اید دستگیر می کند، علامت آن است که به شکل باور نکردنی از رقبای خود پیش می گیرید.
۲ـ اگر خواب ببینید پلیس شما را به خاطر جرمی که مرتکب شده اید دستگیر می کند، علامت آن است که با حوادثی نامطلوب روبرو خواهید شد.
۳ـ اگر خواب ببینید پلیسی با دادن قول شرف در مقابل قاضی آزاد می شوید، علامت آن است که در کارهای زندگیتان شاهد تغییرات و نواساناتی خواهید بود - آنلی بیتون
فرهنگ معین
مجموعه نیروهای انتظامی یک کشور، شهر یا جامعه، پاسبان، آژان. [خوانش: (پُ) [فر.] (اِ.)]
معادل ابجد
629