معنی قرعه کشیدن

لغت نامه دهخدا

قرعه کشیدن

قرعه کشیدن. [ق ُ ع َ / ع ِ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) قرعه زدن. پشک انداختن.

حل جدول

قرعه کشیدن

پشتک انداختن

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

قرعه کشیدن

(مصدر) قرعه انداختن.

فارسی به آلمانی

قرعه کشیدن

Die, Fem. [noun], Wahl, Wahlurne

معادل ابجد

قرعه کشیدن

759

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری