معنی قره چای
لغت نامه دهخدا
قره چای. [ق َ رَ] (اِخ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 10000 گزی جنوب رامیان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه ٔ آن 85 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، ابریشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی، ابریشمی، شال است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
قره چای. [ق َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 3 هزارگزی خاورمالرو عمومی بجنورد به شقان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه ٔ آن 58 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، بنشن، میوه جات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قره چای. [ق َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری مانه و 4 هزارگزی خاور مالرو عمومی بجنورد به محمدآباد. موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر است. سکنه 229 تن. آب آن از رودخانه و چشمه ومحصول آن غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
حل جدول
از رودهای استان مرکزی
معادل ابجد
319