معنی قسامه

فرهنگ معین

قسامه

(قَ مِ) [ع. قسامه] (اِ.) گروهی که برای گرفتن چیزی سوگند بخورند و آن را بگیرند.

فرهنگ عمید

قسامه

(فقه) جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند،
(فقه) سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند،
[قدیمی] آشتی و متارکۀ جنگ،

حل جدول

قسامه

قَسامه یکی از راه‌های اثبات وقوع جنایت (قتل و صدمات بدنی) در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران است. قسامه زمانی انجام می‌شود که قاضی مورد قتل یا جراحت وارده را از موارد لوث تشخیص دهد. لوث به معنی وجود قرائن و دلایلی است که برای اثبات وقوع جرم کافی نباشد ولی ظن به راست بودن آن وجود داشته باشد. مثلا شهادت یک شاهد یا شهادت کودک مورد اعتماد یا حضور متهم در محل قتل همراه با آثار جرم.
برای اقامه قسامه سوگند خوردن ۵۰ نفر از بستگان پدری ذکور مدعی ِ وقوع قتل لازم است. قسم خوردن این افراد مبنی بر وقوع قتل توسط متهم برای اثبات قتل کافی است.

فرهنگ فارسی هوشیار

قسامه

جماعتی که سوگند خورند بر چیزی و بگیرند آنرا و یا گواهی دهند، سوگندهائی که تقسیم میشود بر اولیای قتیل چون ادعای خون کنند بدون شاهد و بینه گویند

معادل ابجد

قسامه

206

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری