معنی قسمت اصلی ملودیک اپرا
حل جدول
آریا
قسمت ملودیک اپرا
آریا
ملودیک
داراى ریتم
آهنگین، طنین مطبوع و خوشایند
قسمت اصلی شهر
شارستان
لغت نامه دهخدا
ملودیک. [م ِ ل ُ](فرانسوی، ص) که دارای پایه ٔ ملودی باشد. که جنبه ٔ ملودی را داراست. مقابل ریتمیک که وزنی وآهنگی و ضربی است.(از لاروس). رجوع به ملودی شود.
فارسی به عربی
رادیکالی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی نواییک (صفت) دارای جنبه ملودی
قسمت
پارک پاره، زون بهره بهر بهرک، فرشیم نسک، بخش بندی (اسم) جز ء جزو پاره، نصیب بهره، سرنوشت تقدیر: قسمت حوالتم بخرابات می کند هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم. (حافظ 219) یا دیوان قسمت. جهان تقدیر: عیبم مکن برندی و بد نامی ای حکیم خ کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم. (حافظ 213)، عوارضی که برای مصارف فوق العاده یا برای تامین مخارج دیوان و غیره وصول می شده است جمع: قسم. یا قسمت بزرگ. قسمت کبری در ادوارالوف: سالها ء عالم نزدیک با معشر سیصد و شصت هزار سالست و طوفان بر میانگاه است و او را اندر آن کتابی است نامش کتاب الالوف. درجه های فلک برابر هزارها نهاد نخستین هر درجه ای را هزار سال تا حصه یک سال سه ثانیه گشت و سه پنجیک ثانیه و این را قسمت بزرگ نام کردست. یا قسمت خرد. قسمت صغری در ادوارالوف (بیرونی در دنباله عبارات قبل آورد:) آنگاه بروج را دیگر بار برابر هزارها نهاد هر برجی را هزار سال. و این را انتها ء الوف نام کرد. آنگه سوم بار بروج را بسالها که آحادند برابر نهاد هر برجی را سالی تا انتها ء سالها بحاصل آمد چنانک گفتیم پیشتر زین. و چهارم بار درجه ها را برابر آحاد سالها نهاد هر درجه ای را سالی تا قسمت خرد بجای آمد. یا قسمت صغری. قسمت خرد. یا قسمت کبری. قسمت بزرگ. یا قسمت متسوعب. مستوعب.
فرهنگ عمید
نمایش با ساز و آواز، تئاتری که در آن هنرپیشگان فقط شعر و آواز میخوانند،
[مجاز] محل اجرای این نوع نمایش،
فرهنگ واژههای فارسی سره
تران هنما
فارسی به ایتالیایی
lirica
گویش مازندرانی
هکتار معادل، ۰۰۰۰ مترمربع، سرنوشت –قسمت
معادل ابجد
1045