معنی قضات

لغت نامه دهخدا

قضات

قضات. [ق ِ] (ع اِ) ج ِ قِضَه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قضه شود.

قضات. [ق ُ] (ع اِ) ج ِ قاضی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قاضی و قضاه شود.

فرهنگ معین

قضات

(قُ) [ع. قضاه] (اِ.) جِ قاضی.

فرهنگ عمید

قضات

قاضی

حل جدول

قضات

دادگران

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قضات

دادگران، داوران

کلمات بیگانه به فارسی

قضات

داوران

فارسی به انگلیسی

قضات‌

Bench, Judicature, Judiciary

فرهنگ فارسی هوشیار

قضات

جمع قاضی

معادل ابجد

قضات

1301

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری