معنی قضاوت

لغت نامه دهخدا

قضاوت

قضاوت. [ق َ / ق ِ وَ] (از ع، اِمص) در تداول فارسی زبانان به معنی قضاء. رجوع به قضاء شود.

فرهنگ معین

قضاوت

(مص ل.) حکم کردن، (اِمص.) داوری. [خوانش: (قَ وَ) [ع. قضاوه]]

فرهنگ عمید

قضاوت

(حقوق) داوری در مورد امر مورد دعوا،
حکم کردن بین دو یا چند نفر، داوری کردن،

حل جدول

قضاوت

داوری

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قضاوت

دادوری، داوری

کلمات بیگانه به فارسی

قضاوت

داوری

مترادف و متضاد زبان فارسی

قضاوت

حکم، دادرسی، داوری، محاکمه

فارسی به انگلیسی

قضاوت‌

Adjudication, Doom, Judgment, Jurisdiction, Verdict

فارسی به عربی

قضاوت

جمله، حکم، قرار، وجهه النظر

فرهنگ فارسی هوشیار

قضاوت

حکم کردن

فارسی به آلمانی

قضاوت

Anblick (m), Ansicht (f), Ausblick (m), Satz (m), Urteil (n), Verurteilen, Verurteilung (f)

معادل ابجد

قضاوت

1307

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری