معنی قلیاب
لغت نامه دهخدا
قلیاب. [ق َ] (اِ مرکب) آب آمیخته به قلی (اشخار). (یادداشت مؤلف). رجوع به قلی شود.
حل جدول
نام تجاری کربنات سدیم
فارسی به انگلیسی
Lye
فرهنگ فارسی هوشیار
قلیاب قمی: قلیا ریلوی گومی (اسم) نام تجارتی کربنات سدیم یا کربنات پتاسیم ناخالص است که در صابون پزی و شیشه سازی به کار می رود و عبارت از خاکستر گیاه اشنان است که در نتیجه سوزاندن آن حاصل می شود و بان شغار و زاج سیاه نیز گویند قلیاب صابوب پزی قلیاب قمی. یا قلیاب صابون پزی. قلیاب. یا قلیاب قمی. قلیاب. توضیح چون گیاه اشنان در کویرهای اطراف قم فراوان است و در نتیجه سوزاندن آن قلیاب را به دست می آورند بدین نام مشهور است.
معادل ابجد
143