معنی قنطار

لغت نامه دهخدا

قنطار

قنطار. [ق ِ] (معرب، اِ) تازگی عود بخور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || پوست گاو پر از زر. (برهان). || مقدار چهل اوقیه از زر یاهزار اوقیه از آن یا دوصددینار یاهزار دو صد اوقیه یا هفتاد هزار دینار یا هشتادهزار درهم یا یکصد رطل از زر یا از سیم یاهزار دینار یا یک پوست گاو پر از زر یا از سیم. (منتهی الارب). ج، قناطیر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). وزن چهل اوقیه از طلا یاهزار و دویست دینار یاهزار و دویست اوقیه و گویند هفتادهزار دینار و گویند هشتادهزار درهم و گویند صد رطل طلا یا نقره و گویند هزار دینار و گویند مشک گاو پر از طلا یا نقره و گویند مال فراوان بر روی هم. (اقرب الموارد). و قنطار در شام صد رطل است. (اقرب الموارد). || ساداوران است و آن چیزی است مانند صمغ و در درون بیخ درخت گردکان میباشد. خون را ببندد و قطع اسهال کند. (ناظم الاطباء).


قنطیر

قنطیر. [ق ِ] (معرب، اِ) اماله ٔ قنطار. (آنندراج از غیاث). رجوع به قنطار شود. || سختی و بلاء و داهیه. (ناظم الاطباء).


خرتال

خرتال. [خ َ] (اِ) کلمه ای است دیگر در قنطار و آن پوست گاوی باشد که پر از شوشه زر شده است. رجوع به قنطار شود.


قناطیر

قناطیر. [ق َ] (ع اِ) ج ِ قنطار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قنطار شود.
- قناطیر مقنطره، مبالغه است بمعنی قناطیر کامله چون بدره ٔ مبدره و الف مؤلفه. (اقرب الموارد).

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

قنطار

وزنی در حدود صد رطل، مال بسیار و پوست گاو که پر از زر باشد. [خوانش: (قَ) [معر.] (اِ.)]


قناطیر

(قَ) [ع.] (اِ.) جِ قنطار.

حل جدول

قنطار

آیه ۲۰ سوره نساء متهم کردن زنان به اعمال منافی عفت، برای توجیه طلاق و عدم پرداخت مهریه یا پس گرفتن آن را به شدت نهی کرده و مورد مذمت قرار می‌دهد. از این آیه علاوه بر دفاع از حقوق زنان به حق مالکیت زن و جواز مهریه زیاد نیز حکم شده است.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ عمید

قنطار

واحد اندازه‌گیری وزن، برابر با حدود صد رطل،
مال بسیار،
پوست گاو پر از زر: به‌قنطار زر بخش کردن ز گنج / نباشد چو قیراطی از دسترنج (سعدی۱: ۸۵)،

فرهنگ فارسی هوشیار

قنطار

واحد قیاس وزن


قناطیر

(تک: قنطار) بنگرید به قنطار (اسم) جمع قنطار.


قنطیر

اماله ّ قنطار


خرتال

(اسم) پوست گاو که از طلا و نقره پر کنند خر طال قنطار.

فرهنگ فارسی آزاد

قنطار

قِنطار، مال کثیر، مقدار معینی از وزن (برابر صد رَطل یا بیشتر دکتر به اختلاف اَقوال) (جمع: قناطِیر)،

ترکی به فارسی

کانتار

قنطار

معادل ابجد

قنطار

360

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری