معنی قهره

لغت نامه دهخدا

قهره

قهره. [ق ُ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان مهران بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان، سکنه ٔ آن 1300 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات دیمی، لبنیات، انگور، صیفی و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. این ده در دو محل بفاصله ٔ 2500 گز واقع شده و قهره بالا و پائین نامیده میشوند. سکنه ٔبالا 800 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حل جدول

قهره

تنگی نفس ناشی از شوک هیجانی

فرهنگ فارسی هوشیار

قهره

قهر و غضب: تفت خشم و مشم زور شنو ستمکش ‎ همسایه آزار مردم آزار زن، زورشنو سوزن کلان گوالدوز تمنه

معادل ابجد

قهره

310

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری