معنی لالنگ

لغت نامه دهخدا

لالنگ

لالنگ. [ل َ] (اِ) زله و آن طعامی است که مردم فرومایه از مهمانیها بردارند و نان پاره های گدائی را نیز گویند. (برهان). نان پاره و طعامهائی که گدایان از مهمانیها و سفره ها جمع کنند. زله و پس خورده. (غیاث):
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم.
مولوی.
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام.
مولوی.

فرهنگ معین

لالنگ

(لَ) نان پاره گدایی، غذایی که آدم های فقیر از مهمانی ها با خود ببرند.

فرهنگ عمید

لالنگ

طعامی که مردم فقیر از مهمانی‌ها با خود ببرند، نان‌پارۀ گدایی: پاره‌های نان و لالنگ و طعام / در میان کوی یابد خاص و عام (مولوی: ۴۶۶)،

حل جدول

لالنگ

نان پاره گدایی

فرهنگ فارسی هوشیار

لالنگ

(اسم) طعامی است که مردم فرومایه در مهمانیها بردارند زله: مرثیه سازم که مرد شاعرم تا از ینجا برگ و لالنگی برم. (مثنوی نیک. 318: 6)

معادل ابجد

لالنگ

131

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری